عمل جراحی بیسابقه ؛ تومور مغزی را از طریق چشم خارج کردند!
کارلا فلورس، مانیکوریست ۱۹ ساله درست پیش از آنکه تیم پزشکی او را به اتاق عمل ببرند تا جراحان برای سومین بار در کمتر از یک ماه تودهای درون سر او را جراحی کنند با پدر و مادرش خداحافظی کرد زیرا که نمیدانست دوباره آنها را خواهد دید یا نه.
جراحیهای قبلی او در مرکز پزشکی دانشگاه مریلند در آمریکا به اندازه کافی سخت بود: دو عمل ۱۴ ساعته برای خلاص شدن از یک تومور استخوانی نادر به نام کوردوما به اندازه تخم مرغ در مغز. این بار، جراحان با چالش بزرگتری روبرو بودند. یک تومور دوم کوچکتر از همین نوع، نخاع این بیمار را در نزدیکی قاعده جمجمه تحت فشار قرار داده بود. پس از بحثهای فراوان، گروه پزشکی تصمیم گرفت که کاری را امتحان کند که هرگز انجام نشده بود: آنها تصمیم گرفتند تومور نخاعی را از طریق حدقه چشم چپ او خارج کنند.
اگر در مسیر جراحی با دقت چند میلیمتر خطا رخ میدارد، این بیمار ممکن بود تمام حرکات زیر گردن را از دست بدهد یا دچار سکته مغزی کشنده شود. با این حال، اگر این عمل موفقیتآمیز بود، راه جدیدی را برای پزشکان در سراسر جهان که تومورهای صعبالعبور را درمان میکنند، باز میکرد.
محمد ای ام لبیب جراح ارشد این بیمار که فرزند یک متخصص زنان و زایمان و متولد شهر دبی است و در 17 سالگی به کانادا مهاجرت کرده است میگوید: من فقط ابزاری در دست خدا هستم. گاهی اوقات ما اسیر ترس خود هستیم ؛ به خصوص زمانی که پزشک دیگری موردی را غیرقابل جراحی اعلام کرده باشد. ترس باید انگیزهای را در ما برانگیزد تا تلاش کنیم و بفهمیم چرا نمیتوانیم این موارد را انجام دهیم؟! فقط تعمق در این سوال میتواند راهحلی را آشکار کند.
کارلا فلورس هنگام یادگیری رانندگی در سال ۲۰۲۳، با مشکلاتی روبرو شد. وقتی از شیشه جلوی اتومبیل به بیرون نگاه کرد به جای یک خط جاده، دو خط را دید و در حالیکه فقط یک ماشین جلوی او بود دو ماشین را مشاهده کرد. پزشک مراقبتهای اولیه او فکر کرد ممکن است به دلیل عدم استفاده از عینک، دچار دوبینی شده باشد اما اسکنی که چشم پزشک تجویز کرده بود، توده بزرگی را نشان داد که به چشم چپ او فشار وارد میکرد. این یک تومور نادر به نام کوردوما، تودهای بدخیم است که به داشتن بافت متنوع از جمله بخشهایی که مایع، ژلاتینی و کلسیفیه هستند، مشهور است.
فلورس، بهار گذشته، پس از دریافت معرفینامه در مطب لبیب نشست و به توضیحات جراح گوش داد که به او میگفت برای برداشتن کل تومور مغزی به دو عمل جراحی نیاز دارد. لبیب گفت عمل اول را خودش و عمل دوم را با آندرهآ هبرت، جراح سر و گردن و استادیار دانشکده پزشکی که اغلب با او جراحی میکند، انجام خواهد داد. لبیب در حین صحبت، از آرامش فوقالعاده بیمار جوانش شگفتزده شد.
اولین جراحی در ۱۶ آوریل ۲۰۲۴، شامل برداشتن تکهای به اندازه کف دست از جمجمه و سپس کنار زدن آرام مغز برای رسیدن به تومور زیر آن بود. پس از برداشتن بخشی از تومور، جراح تکه جمجمه را دوباره نصب کرد. اگرچه جراحی به خوبی پیش رفت، اما همان روز بود که لبیب متوجه شد با یک کوردوما سروکار ندارد، بلکه با دو تومور مواجه است.
کشف کوردومای دوم، تودهای به اندازه انگشت شست در نخاع گردنی او، به این معنی بود که پس از انجام جراحی دوم برای برداشتن باقیمانده تومور مغزی، فلورس همچنان با یک عمل جراحی طولانی سوم روبرو خواهد بود. اگر به طور تهاجمی درمان نشود، کوردومای نخاعی میتواند به طور قابل توجهی رشد کند و فشار بر نخاع را افزایش دهد و در نهایت او را فلج کند یا بکشد.
برداشتن تومور دوم یک معضل ایجاد کرد. گروه پزشکی میتوانست آن را با پرتودرمانی منفجر کند، اما این گزینه خطر رشد سریعتر تومور را به همراه داشت.
پزشکان میتوانستند با عبور از پشت گردن بیمار به تومور نزدیک شوند. اما این کار باعث میشد دید آنها نسبت به تودهای که سعی در برداشتن آن داشتند، مسدود شود، زیرا بیشتر آن در جلوی ستون فقرات قرار داشت.
آنها میتوانستند از جلو و از طریق دهان او وارد شوند. اما دهان پر از میکروب است، بنابراین فلورس در معرض خطر عفونت قرار میگرفت. آنها میتوانستند از طریق سوراخ بینی وارد شوند، اما مسیر آنها به ستون فقرات توسط بخشهایی از کام و فک بالا محدود میشد.
یک گزینه دیگر هم وجود داشت، استراتژی مهمی که لبیب سال قبل در مقالهای مطرح کرده بود. آنها میتوانستند از طریق حفره پایینی چشم عمل کنند. اگرچه جراحی از طریق حفره چشم چیز جدیدی نبود، اما استفاده از آن مسیر برای رسیدن به ستون فقرات جدید بود.
لبیب در مقاله خود، این دهانه را به عنوان راهی برای رسیدن به تومورهای زیر گوش داخلی در ناحیهای به نام سوراخ ژوگولار jugular foramen. پیشنهاد کرد. او یافتههای خود را بر اساس کار روی سر اجساد به دست آورده بود. او هرگز از این تکنیک روی یک بیمار زنده استفاده نکرده بود.
لبیب و آندرهآ هبرت برای تعیین اینکه آیا این مسیر جواب خواهد داد یا خیر، شرایط را برای کالپش واخاریا، جراح ۴۴ ساله صورت، پلاستیک و ترمیمی شرح دادند.
چالشها را بپذیر؛ هنجارها را رد کن
سه جراح هفته بعد دوباره ملاقات کردند و دو نگرانی اصلی خود را مورد بحث قرار دادند: تازگی این روش و خطر فشار آوردن به کره چشم و آسیب رساندن یا حتی از بین بردن بینایی فلورس. همه آنها موافق بودند که حدقه چشم بهترین شانس موفقیت را دارد.
سپس لبیب با بیمار ملاقات کرد و توضیح داد که پزشکان چه برنامه ای دارند. فلورس از اینکه اولین نفری است که تحت این عمل قرار می گیرد عصبی شد اما به لبیب اعتماد کرد و گفت همه چیز در دست خداست!
یک عمل حساس
لبیب صبح روز عمل در اول ماه مه ۲۰۲۴ با احساس هوشیاری بیش از حد از خواب بیدار شد، سه شات اسپرسوی همیشگی خود را نوشید - بدون غذا - سپس به بیمارستان رفت. هبرت هیجانزده و عصبی، اسکنهای فلورس را بررسی میکرد و تمام مراحل مربوط به جراحی را بررسی میکرد. واخاریا که از تلاش برای معاینه پزشکی اولیه احساس تنش میکرد، سعی کرد مکان آرام خود را تصور کند - اقیانوسی که بر فراز ساحل شنی میغلتد - صحنهای که در دوران کودکیاش در کالیفرنیا با آن بزرگ شده بود.
تنها یک هفته قبل، فلورس تحت دومین عمل جراحی طولانی قرار گرفته بود. خانوادهاش از مواجهه دوباره با ترس و استرس پریشان بودند.
فلورس کمی پس از ورود به اتاق عمل در ساعت ۸ صبح، تحت بیهوشی قرار گرفت. سپس واخاریا درحالیکه 6 پزشک، پرستار و رزیدنت او را همراهی میکردند، برشی در لثه بالایی ایجاد کرد که به او اجازه میداد بافت نرم را از استخوان در گونهها و پلک پایینی جدا کند.
او با نگاه کردن به چشم فلورس از طریق میکروسکوپ، چند برش کوچک در قسمت داخلی پلک ایجاد کرد و کره چشم و عضلات و چربی اطراف آن را آزاد کرد تا بتوانند چند میلیمتر به عقب در حفره چشم منتقل شوند. بهاینترتیب، جراحان به کره چشم یا شبکه ظریف اعصاب آن فشار نمیآوردند.
واخاریا برای محافظت بیشتر از چشم، یک محافظ قرنیه پلاستیکی کوچک روی آن نصب کرد.
واخاریا از یک مته مخصوص برای ذوب کردن برشهای ظریف در استخوان استفاده کرد که به او امکان داد تا بخشهایی از فک بالا، کف حدقه چشم و دیواره داخلی جداکننده حدقه چشم از سینوس را بردارد. او بخشهای استخوان را روی میز عقب قرار داد. پزشکان همچنین یک قطعه ۲ تا ۳ سانتیمتری از استخوان لگن فلورس را برداشتند که بعداً هنگام بازسازی بهوسیله وخاریا استفاده میشد.
چشماندازی جدید به زندگی
دو روز بعد، فلورس تحت عمل جراحی دیگری، بسیار کوتاهتر، برای تثبیت محل اتصال بین استخوان پایه جمجمه و ستون فقرات گردنی، با استفاده از پیچ، صفحه و میله قرار گرفت.
اولین خاطره واضح فلورس پس از جراحیها، دراز کشیدن روی تخت بیمارستان و خوردن ژله قرمز و دیدن خانوادهاش است که همه میپرسیدند: «حالت خوب است؟»
منظره از چشم چپش مهآلود بود. او احساس خستگی میکرد. به سختی میتوانست راه برود. اما از اینکه مراحل درمان تمام شده بود، احساس راحتی میکرد.
فلورس یک ماه و نیم را برای بهبودی گذراند؛ ابتدا در یک مرکز توانبخشی و سپس در خانه. ماهها بعد، او پروتون درمانی را آغاز کرد، نوعی پرتودرمانی که برای از بین بردن قطعات کوچک تومور باقیمانده در نظر گرفته شده است.
فلورس تقریباً یک سال پس از جراحی می گوید که گردنش هنوز درد میکند. او از گردنبند طبی برای حمایت از گردن و محدود کردن حرکت استفاده میکند. آخرین اسکنهای او در ماه مارس هیچ نشانهای از بازگشت سرطان نشان نداد و لبیب گفت که پیشآگهی بیماری او «عالی» است.
منبع: واشنگتنپست